مامانم گفت توی دفترچه های تلفنش بگردم دنبال شماره ی تلفن خانوم دکتر صمدی ! بعد از دو ساعت تلاش هرچی بهش میگم همچین اسمی نیست میگه چشماتو باز کن مگه میشه نباشه ؟ هیچی دیگه الان همه دفترچه هارو دادم به خودش ، حالا پیداش کرده میگه : ایناها دیگه کوری نمیبینی ؟؟؟ اینم شماره ی خانوم دکتر فرامرزی !!!
اگه فردا یکیو دیدین سر چهارراه میرداماد نشسته داره با قاشق روی قابلمه می کوبه و مردم براش پول میریزن بهش سلام کنین ، اون منم !
برچسبها:
دیشب ساعت ۳شب بابام اومده بالا سرم بیدارم کرده میگه : پسرم پسرم !!!
من : هوووم ؟؟؟
بابام : بابا بیداری ؟
من : آره بابا دارم تنیس رو میز بازی میکنم.
بابام : زهرمار مگه من باهات شوخی دارم ؟
من : پدر من خو ساعت ۳ بیدارم کردی میگی مگه خوابی ؟ بترس از روز رستاخیز ، بترس از آتش دوزخ !
بابام : بابا خوابم نمیبره بیا با هم شطرنج بازی کنیم !
من : ای خدااااااااااا
حالا داشتیم بازی میکردیم سربازو هفت هشت خونه تکون داد…
من : بابا اون سربازه مازراتی نیست که اینجور میرونیش ؟!
بابام : هزار بار گفتم احترام بزرگترت رو داشته باش ، پاشو گمشو بیرون میخوام بخوابم بچه سوسول ؛ کسی که جنبه تقلب رو نداره اصلا باهاش بازی نمیکنم!!!!!!!
برچسبها:
عاقا ما یهحوله داریم تو خونمون اسمشو گذاشتیم حوله ی مهمون !!!
هرکی از فک و فامیلا میاد خونمون و میخواد بره حموم حوله یادش رفته بیاره و ازمون درخواست حوله تمییز میکنه با این جواب مامانم مواجه میشه : به جونه تارا شما اولین نفری هستی که داری از این حوله استفاده میکنی !!!
فک کنم تا حالا به صد نفر همینو گفته …
خداییش میبینین من چقد عزیزم ؟؟؟
برچسبها:
دیشب دور هم جمع بودیم داشیم بیست سوالی بازی میکردیم ، نوبت داداشم شد قبلشم بهش گفته بودم جوابت میشه علیرضا …
داداشم : حیوونه ؟
من : ۰_o
بابام : آره آره شبی گوسفنده !
من ۰_O : پدر من کجاش گوسفنده ؟ چرا مسخره بازی درمیاری ؟
داداشم : خخخ خب چشماش بزرگه ؟
همه با خنده : آره !!!!!
داداشم : گاومیش رحمته ؟
همه باهم : هار هار هار… بابام : آفلین آفلین نزدیک شدی !
من : ۰_o
داداشم : خوجگله ؟؟؟
مامانم : آره قربون بچم برم !
داداشم : پس گوسفنده ؟!
بابام : درسته !
من : پدر من کجاش درسته ؟ بازی رو خراب نکن !
داداشم : آقاجون یکم راهنمایی کنید …
بابام : موهاش خیلی بزرگ بشه فرفری میشه !
داداشم : آخ جون ببعی ؟
من : بابا من که موهام لخت صافه ؟؟؟!
بابام : آخر اسمش ا هستش …
داداشم : انتر ؟
بابام : نزدیک شدی …
داداشم : کرم آسکاریس ؟
بابام : آفرین نزدیک شدی !
داداشم : کنه ؟
بابام : وقتی پول میخواد کنه میشه !
من : ۰_o
داداشم : تارا ؟
همه با هم : آفلین آفلین …
داداشم : مچکرم مچکرم !
به جان خودم من به سازمان حقوق حیوانات بی سرپرست شکایت میکنم !
برچسبها:
با خواهرم دعوام شد در حد جنگ ستارگان
یه چنگ انداختم تو صورتش یهو به مامانم گفت : این وحشیو از کجا آوردید ؟
مامانم گفت : اون پرورشگاهِ که تورو آوردیم ، یه باغوحش بغلش بود خواهرتو از اونجا آوردیم …
یعنی از حالت جامد به بخار تبدیلمون کرد !!! :|
برچسبها:
یه بنده خدایی گیر داده بود ، رو مخ بود شدید ول کن هم نبود لامصب !
منم بهش گفتم میزنم تو سرت صدا بز بدیااااااا
بابام صدامو شنید زارت برگشت جلوی ملت گفت : خوو یکی هم پیدا میشه تو رو بزنه که صدا سگ بدی !!!!!
موندم وقتی داشتن شانس پخش میکردن من چه غلطی میکردم و کجا بودم!
برچسبها:
اوج استفاده مامانم از گوشیش اینه که زنگ بخوره صداشو نشنوه جواب نده !
برچسبها:
چن وخ پیش به پسر عموم گفتم واسم ایمیل بساز رمزشم واسم بفرست… گفت باشه…
آدرس ایمیلمو فرستاد گفتم پس رمزش کو ؟؟؟
گفت واست ایمیل کردم.
من قضاوت رو به کارشناسا واگذار میکنم !
برچسبها:
ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻪ ۵ﺳﺎﻟﻪ ﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﮔﻮﺷﯽ ۱ﺗﻮﻣﻨﯽ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺗﻮ ﺁﮐﻮﺍﺭﯾﻮﻡ !
ﻣﯿﮕﻢ ﭼﺮﺍ ﮔﻮﺷﯿﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯽ ﺍﻭﻧﺠﺎ ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺗﺎ ﻣﺎهیا ﺑﺎ ﻣﺎﻣﺎناشون ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻦ !
برچسبها: